ادبیات
پاسخ به سوالات آزمون نوبت اول کتاب خود آزمون
توجه : آزمون هماهنگ املا تا پایان فصل 3 برگزار می شود
ریاضی
50 سوال از ابتدای کتاب تا آخر مباحث تدریس شده
مدرسه راهنمایی فرهیختگان:
کلاس اول راهنمایی: دوم راهنمای:
مهر ماه 25/7/89 یکشنبه مهرماه 25/7/89 یکشنبه
آبان ماه 25/8/89 سه شنبه آبان ماه 25/8/89 سه شنبه
آذر ماه 23/9/89 سه شنبه آذر ماه 23/9/89 سه شنبه
بهمن ماه 24/11/89 یک شنبه بهمن ماه 24/11/89 یک شنبه
اسفند ماه 24/12/89 یکشنبه اسفند ماه 24/12/89 یک شنبه
مدرسه راهنمایی گل یاس:
کلاس دوم راهنمایی:
مهر ماه 28/7/89 چهار شنبه
آبان ماه 30/8/89 یکشنبه
آذر ماه 28/9/89 یکشنبه
بهمن ماه 24/11/89 یکشنبه
اسفند ماه 25/12/89 چهار شنبه
مدرسه راهنمایی فراست:
کلاس اول راهنمایی: دوم و سوم راهنمای:
آبان ماه 22/8/89 شنبه آبان ماه 24/8/89 دو شنبه (سوم)
آذر ماه 20/9/89 شنبه آذر ماه 27/9/89 شنبه (دوم)
بهمن ماه 23/11/89 شنبه بهمن ماه 18/11/89 دو شنبه (سوم)
اسفند ماه 21/12/89 شنبه اسفند ماه 21/12/89 شنبه (دوم)
سال اول راهنمایی
کتاب مکمل:
کتاب مبتکران حسین انصاری و سیامک قادر
کتاب مبتکران محمد حسن کاهه
کتاب تمرین :
کتاب گاج ریاضی
کتاب جویامجد کامل ریاضی
کتاب کار مبتکران
کتاب معرفی شده در سال 1389 :
کتاب مبتکران محمد حسن کاهه و کتاب گاج
سال دوم راهنمایی
کتاب مکمل:
کتاب مبتکران حسین انصاری و سیامک قادر
کتاب مبتکران محمد حسن کاهه
کتاب تمرین :
کتاب گاج ریاضی
کتاب جویامجد کامل ریاضی
کتاب کار مبتکران
کتاب معرفی شده در سال 1389 :
کتاب مبتکران محمد حسن کاهه و کتاب گاج
سال سوم راهنمایی
کتاب مکمل:
2000 تست دوره راهنمایی محمد حسن کاهه
کتاب مبتکران حسین انصاری و سیامک قادر
کتاب تمرین :
کتاب گاج ریاضی
کتاب جویامجد کامل ریاضی
کتاب کار مبتکران
کتاب معرفی شده در سال 1389 :
2000 تست دوره راهنمایی محمد حسن کاهه و کتاب گاج
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.
در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است.